کلاهبرداری با دفترچه های اجاره ای - وبلاگ باران علم

به گزارش وبلاگ باران علم، چند مرد جوان که مدت هاست در کار قاچاق و خرید و فروش داروهای خاص در بازار آزاد بودند، تصمیم گرفتند با شگردی خاص و عجیب، داروهای خاص را به دست آورند و در بازار آزاد به بالاترین قیمت بفروشند.

به گزارش گروه حوادث وبلاگ باران علم، اما طمع این افراد به این پول ها ختم نشد و تصمیم دریافتد برای دریافت پول داروها به اداره بیمه بروند که همین مساله دستشان را رو کرد و آنها را به دام پلیس انداخت. این هفته رو در روی یکی از اعضای این باند نشسته ایم که در ادامه می خوانید.

اجاره دفترچه بیمه، شگرد کلاهبرداری هایتان بوده، شرح می دهی؟

داخل دفترچه های بیمه ای که اجاره نموده بودیم، داروهای کمیاب و نادر را می نوشتیم. بعد مهرهای جعلی را که از پزشکانی که هویت نداشتند و خودمان درست نموده بودیم، پای این نسخه ها می زدیم. باقی کار هم راحت بود به داروخانه می رفتیم و این داروهای نایاب و کمیاب و بی شک گران قیمت را از داروخانه می گرفتیم.

با داروها چه می کردید؟

ما خودمان دلال داروها هستیم و می دانیم چه داروهایی در بازار خریدار دارد، آنها را در بازار آزاد به مبالغی بالاتر از مبلغ خرید می فروختیم.

اما شما به همین پول اکتفا نمی کردید و سراغ بیمه هم می رفتید؟

همین مساله هم باعث لو رفتن ما شد. ما برگه های بیمه را به مراکز بیمه می دادیم تا پول داروها را به وسیله بیمه دریافت کنیم. این طوری هم پولی که به داروخانه داده بودیم تا داروها را بگیریم، به دست می آوردیم هم داروها را در بازار آزاد می فروختیم.

چطور لو رفتید؟

شرکت بیمه متوجه می گردد مدتی است داروهای خاص خیلی زیاد تجویز می گردد و به همین دلیل به این موضوع مشکوک می گردد. در استعلامات اجرا شده از سوی نظام پزشکی معلوم می گردد نه تنها پزشک هایی با مشخصاتی که مهرشان پای نسخه ها زده شده، هویت خارجی ندارند بلکه مهرهای پای این نسخه ها نیز جعلی است.

چطور دستگیر شدید؟

با فاش شدن این موضوع، پلیس وارد عمل شد و زمانی که برای انجام کارهای بیمه به دفتر بیمه رفته بودیم، دستگیر شدیم.

دفترچه هایی را که دارو داخل آن می نوشتید، از کجا آورده بودید؟

آنها را از افرادی که احتیاج به پول داشتند، اجاره می کردیم.

از چه کسانی و به چه مبلغی این دفترچه را اجاره می کردید؟

برای دو ماه، هر دفترچه را حدود چهار تا پنج میلیون تومان اجاره می کردیم. پیدا کردن این افراد احتیاجمند که بیشتر ساکن جنوب تهران یا حاشیه شهر هستند، کار سختی نبود. کافی بود یک بار در یکی از این مناطق پرسه بزنیم، یکی دو نفر را پیدا می کردیم. یه یکی از دارندگان دفترچه ها که چهار میلیون تومان می دادیم او خودش برایمان افراد دیگر را پیدا می کرد. به این صورت که به دوست و آشنا و فامیل می گفت و هر کسی که می خواست، به ما مراجعه می کرد تا دفترچه شان را اجاره دهند. یکی از دوستانم نقش واسطه داشت و این افراد را شناسایی و دفترچه هایشان را اجاره می کرد.

این شگرد چطوری به ذهنتان خطور کرد؟

ما افرادی با تحصیلات پایین هستیم و مدت هاست در بازار قاچاق و خرید و فروش دارو هستیم. می دانیم یک سری داروهای خاص، بازار فروش بالایی دارند و فردی که به این داروها احتیاج دارد حاضر است برای به دست آوردن آن هر مبلغی را بدهد. از طرفی افرادی که دفترچه هایشان را اجاره می کردیم مشکل اقتصادی داشتند و مبالغی که ما در اختیارشان قرار می دادیم، قابل توجه بود. همه اینها را کنار هم قرار دادیم و تصمیم به اجرای نقشه مان گرفتیم.

عذاب وجدان نداشتی که از این طریق پول به دست می آوری؟

(متهم جوان سکوت می نماید.)

ضمیمه تپش روزنامه وبلاگ باران علم